درخت اُرس

گرم شو از مهر و ز کین سرد باش...

درخت اُرس

گرم شو از مهر و ز کین سرد باش...

آخرین مطالب
  • ۰۰/۰۳/۱۰
    -n

۱ مطلب در دی ۱۴۰۰ ثبت شده است

فصل تو

دوشنبه, ۲۰ دی ۱۴۰۰، ۰۵:۴۹ ق.ظ

دارم توی سرم می‌خوانمش:‌ «به انتظار فصل تو، تمام فصل‌ها گذشت...» و فکر می‌کنم این را چه کسی خوانده بود؟ ابی؟ مطمئن نیستم. 

چند هفته پیش دال صاف توی صورتم نگاه کرد و گفت «تو اینطوری پیش بری کل زندگیت رو باختی.» و به نگاه کردنش ادامه داد. معذبم کرد. با ناخن‌هایم ور رفتم. گفت:«متوجهی که این آدمی که این حرف‌ها رو داره می‌زنه تو نیستی دیگه؟» سر تکان دادم که یعنی آره. و نیم ساعت بعد را لرزیدم. گفت: سردت شد؟

گفتم؟ آره... عین بید وقتی سردش میشه...

و خندیدم. ولی دال فقط لبخند کجی زد.

 

یک هفته پیش خیلی مریض بودم. گلودرد، تب و بدن درد امانم را بریده بود. الان بهترم. ولی ویرووس‌ها یا باکتری‌ها هنوز کامل لگد آخرشان را نزده‌اند. ضعیف شده‌ام. خیلی ضعیف.

 

الان سرچ کردم دیدم ابی خوانده. اول ترانه را بیشتر دوست دارم:‌ وقتی تن حقیرمو/ به مسلخ تو می‌برم/ مغلوب قلب من نشو/ ستیزه کن با پیکرم...

چقدر شعرها خوب بودند قبل‌ترها. من حقیقتا معشوق همه‌ی شعرهایی هستم که ایرج جنتی عطایی یا اردلان سرافراز یا زویا زاکاریان و ... گفته‌اند و گوگوش و ابی و ... خوانده‌اند.

 

قلبم کمی آرام‌تر است. آرام کامل نگرفته ولی کمی - فقط کمی- بهتر شده. بهتر که شدم باید شروع کنم کیک شکلاتی بپزم. چند روز پیش بهش یادآوری کردم من از همه چیز شکلاتی‌اش را دوست دارم. بستنی شکلاتی از بین بستنی‌ها، موکا از بین قهوه‌ها، ویفرهای شکلاتی و خلاصه همه چیز فقط شکلاتی. گفت این طوری که خودت را از یک عالمه طعم خوب دیگه که تو دنیا هست محروم می‌کنی. شاید راست می‌گفت. ولی اهمیتی نداشت. بد نیست گاهی کسی یا چیزی را آنقدر دوست داشته باشی که نیازی حتی به امتحان کردن بقیه نباشد.

 

دال پرسید:‌چی انقدر غمگینت می‌کنه؟

گفتم اینکه هیچ کسی رو ندارم. حتی خودم رو.

و باز با ناخن‌هام ور رفتم.

 

ابی بعدترش می‌خونه: اسم منو از من بگیر/ تشنه‌ی معنی منم

آخ که چقدر درست. چقدر به‌جا. منم تشنه‌ام. تشنه‌ی معنی خودم. بار تن برای منم سنگینه آقای ابی. ولی کسی رو هم ندارم که بهش بگم ببین چه ساده می‌شکنم...

 

یعنی زور کیک شکلاتی به اینا میرسه؟

اگه به دال بگم باز حتما یکی از اون لبخندهای کج و معوج تحویلم میده. این بار بهش می‌گم هیچ از این لبخنداش خوشم نمیاد.

  • رعنا