درخت اُرس

گرم شو از مهر و ز کین سرد باش...

درخت اُرس

گرم شو از مهر و ز کین سرد باش...

آخرین مطالب
  • ۰۰/۰۳/۱۰
    -n

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۷ ثبت شده است

رشته‌ی خیال

سه شنبه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۴۶ ق.ظ

 

فیلم، داستان مردی است خیاط  در لندن دهه‌ی ۱۹۵۰ میلادی که برای اشراف‌زاده‌ها و افراد معروف لباس می‌دوزد. در ابتدای فیلم مرد عاشق پیشخدمتی ساده با لبخندی دلنشین می‌شود: آلما. آلما را وارد کارگاه خیاطی‌اش می‌کند و به خاطر اندام موزونش به عنوان مدل از او استفاده می‌کند. مرد در ابتدا عاشق دختر است وقتی لباس‌های خلق‌شده‌ی او را می‌پوشد. در واقع عاشق زیبایی‌ای است که خود به دختر افزوده. هیچ نشان دیگری از عشق بین آن‌ها نیست. مرد آرام، جدی، دقیق و عاشق سکوت است. هیچ چیز جز کارش آن چنان برای او اهمیتی ندارد. آلما کم‌کم این موضوع را با اعتراضاتی که مرد به او می کند، می‌فهمد و تلاش می‌کند جای واقعی خودش را در آن خانه پیدا کند و میل درونی خودش در نحوه‌ی پیش‌برد کارها را به طور ظریفی اعمال کند. فیلم در نشان دادن این لجاجت و پافشاری آلما بسیار زیبا عمل کرده. از صحنه‌ی ریختن نوشیدنی از پارچ توسط آلما گرفته-که در میانه‌های کار خیلی ظریف پارچ  را بالا می‌برد و به رشته‌ی نازک نوشیدنی که با سر و صدا در لیوان می‌ٰریزد نگاه می‌کند- تا صحنه‌ای که اصرار دارد به سلیقه‌ی خودش معشوقش را سورپرایز کند و برای انجام این کار با اعتماد به نفسی بچه گانه جلوی خواهر قدرتمند مرد می‌ایستد. یا وقتی که سر صبحانه مرد از شیوه‌ی به گمان او پر سر و صدای آلما برای مالیدن کره روی نان اعتراض می‌کند و آلما می‌گوید به نظرش او زیادی ایراد گیر است. ترفند آلما برای جلب توجه مرد شبیه خیلی از بازی‌هایی است که آدم‌ها این روزها در می‌آورند: آلما قارچی سمی را که خودش از باغ چیده می‌سابد و آن را داخل چای مرد می‌ریزد. مرد بیمار و ضعیف می‌شود و در آن روزهای ضعف آلما تمام‌قد به مراقبت از او می‌پردازد. گویی که اگر او نبود، هیچ‌کس دیگری به دادش نمی‌رسید و مرد جان می‌داد. تضاد این بخش از شخصیت مهرطلب و بدجنس آلما با سادگی‌اش عجیب و جالب از کار در آمده.

 

 

فیلم، فیلم کم سر و صدایی است. از دیالوگ‌های طولانی خبری نیست. کلمه‌ها آرام و شمرده شمرده تلفظ می‌شوند و شاید لهجه‌ی بریتانیایی بعضی شخصیت‌هاست که این آرامش را چند برابر می‌کند. حتی جایی که خیاط جلوی خواهرش با فریاد از ناآرامی و سردرگمی‌اش به خاطر حضور آلما در خانه می‌گوید،‌ چیزی از موسیقی آرام داستان کاسته نمی‌شود...

کادربندی‌ها و خود صحنه‌ها شاعرانه‌اند با رنگ‌هایی چشم‌نواز. انگار هر کدام قابلیت تبدیل شدن به یک عکس هنری زیبا را دارند. لباس‌ها‌ی زنان همگی زیبا و ویژه‌اند و بی‌دلیل نیست که فیلم برنده‌ی اسکار بهترین طراحی لباس شده است.

تنها عیب فیلم به نظر من ریتم آن است که گاهی کند می‌شود و ادامه‌ی تماشایش سخت به نظر می‌رسد. من فیلم را در سه بخش دیدم و البته ظرایف آن به قدری بود که در فاصله‌های بین این دیدن‌ها ذهنم درگیرشان بود. 

 

 ‌   * Phantom Thread (2017)-Paul Thomas Anderson

  • رعنا

بازگشت

يكشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۷، ۱۱:۰۸ ب.ظ

به قول بچه‌ها: منم بازی؟

 

یک چیزی را امسال بیشتر از هرچیز دیگری فهمیده‌ام: کلمات مأمن‌ترینند برای من. باید به کلمات برگشت. به تک‌تک حروف و آوا و واج‌های گرم دوست‌داشتنیشان... هیچ‌چیز و هیچ‌کس جای این پناهگاه را برای من نمی‌گیرد.

بیشتر اینجا می‌نویسم.

کاش کسی هنوز بخواند مرا...:)

  • رعنا