از جایی که ایستادهایم
"از این هم بدتر در کمال شرمندگی متوجه شدم علاقهام را به پسرم از دست دادهام. دقیقا نمیدانم چرا. شاید دیدن همتای چشم و دماغ خودم روی صورت آدمی دیگر تازگیاش را از دست داده بود/.../ یک جورهایی رویایی و مثبت بود و غروبها را خیلی جدی میگرفت. انگار نتیجهی این اتفاق همیشه این نیست که خورشید غروب میکند. شاید فکر میکند درست جایی در بالای افق منجمد میشود و دوباره بالا میآید."
جز از کل/ استیو تولتز
"مادرم همیشه یه چیزی میگفت که منو دیوونه میکرد: "خورشید هر روز طلوع و غروب میکنه و تو هم میتونی انتخاب کنی که بری تماشاش کنی یا نه... میتونی خودت رو در مسیر زیباییها قرار بدی و این فقط انتخاب خودته..."
Wild(2014)/ Jean-Marc Vallee
- ۹۵/۰۳/۰۴