سُل
میدونی آقای دکتر؟ بیست و نه سالمه. اما انگاری بار هشتاد سال زندگی رو دوشمه. آقای دکتر امروز دو ساعت نشستم پشت پیانو. دو ساعت! میفهمی یعنی چی؟ واس منی که سه سال آزگار بود نشسته بودم پشت پیانو خیلیه! خیلی آقای دکتر! نیم ساعت اول فقط زل زدم به کلاویهها. بعد به انگشتام. دوباره به کلاویهها. بعد به انگشتهام. هی نگاه نگاه کردم به گوشت دستام که افتاده بودن روی پاهام. مث یه مُرده... مث یه حیوون لاجون... تا حالا دیدی یکی پیانو بزنه آقای دکتر؟ انگشتا روونن... مث باد که روون و آزاد میپیچه لای موآی درختا... مث انگشتام که وحشی میشد یه دفعه... میپیچید لای موهاش- ببخشید... لای کلاویهها.... لای کلیدا.... بِمُلا رو خیلی دوست دارم آقای دکتر.... سنگینن... سیاهن... مث زندگی من... مث موهاش... مث بخت من آقای دکتر... از کلهی صبح تا بوق سگ کار میکنم آقای دکتر... هنوزم هشتم گروئه نهمه! تو میفهمی یعنی چی هشت آدم گروئه نهش باشه دکتر؟ با این حق ویزیتی که میگیری میفهمی؟ گمون نکنم... تو صبح به صبح میآی اینجا میشینی رو این مبل چرمی خوشگلت... لم میدی جلو دیوونههایی مث من، گوش میدی به بدبختیامون... به نشخوارای ذهنیمون... بعدم یه نسخه مینویسی و تمام... حتما وسطاش کلی خدا رو شکر میکنی که خودت مثل ما خل و چل نیستی. نه دکتر؟ این تن بمیره نه؟ عصر هم میری پیش زن و بچهات... خونهات کجاس دکتر؟ ولنجک؟ زعفرانیه؟ فرمانیه؟ میشناسم اون طرفا رو... خونه یکی از شاگردام اونجا بود... از دوشنبهها شروع شد. هر دوشنبه میرفتم خونه شون... خونه نگو... بگو کاخ! دکتر گوشت با منه؟ گفتم برات... صد بار گفتم... معلم خوبی نبودم... حواسم به انگشتاش بود تا به پیانو زدنش...
داشتم میگفتم دکتر. تو چرا هیچی نمیگی وقتی پرت میشم از موضوع اصلی؟ آره. داشتم میگفتم. نشستم پشت پیانو. آخر سر دستامو آوردم بالا. انداختم رو کلاویهها... انگشت شستم کوبیده شد رو "سُل"... سُسُسُلللل... پیچید صداش.... سل مهربونترین کلیده دکتر. جیغ جیغو نیست مثل "دو" و "سی"....به فال نیک گرفتمش دکتر.... هی زدم... زدم... زدم... سل...سل...سل... یک ساعت سل زدم... پیشرفت کردم. نه؟ گوش دادم به حرفت... گفتی حواس خودمو پرت کنم... گفتی فکر نکنم بهش... به هیچی... گفتی پیانو دوست منه.... راست میگفتی... حواسمو پرت سُل کردم... سُل قشنگترین نُته.... میزد رو سُل میگفت چی میشد اگه همهی نتا سُل بودن؟ راست میگفت دکتر... قشنگترین بود... با اون کلید سیاه بالای سرش.... با اون طُره سیاه که افتاده بود رو ماه صورتش... گوشت با منه دکتر؟ سُل قشنگترین بود... قشنگترین....
- ۲ نظر
- ۱۶ مرداد ۹۷ ، ۲۳:۴۳